آدمی که سه خوابیده و پنج از صدای حرف زدنِ مامان بزرگش که شب قبلو اومده خونشون و تا چند ساعت با مامانش بلند بلند حرف میزنه بیدار شده و چشاش بستس اما تو مغزش سروصداست و یهو میپره و میبینه دیرش شده و هرچی که دم دستش هست میپوشه و میره که سرِ کلاسِ حقوق بین الملل بشینه رو خدا زده.مث سگ زده.
حرف ,زده ,کلاسِ ,حقوق ,الملل ,بشینه ,و میره ,میپوشه و ,هست میپوشه ,میره که ,که سرِ
درباره این سایت